همین ترس از فرو ریختن دیواره که مانع فهمیدن حقیقت ملموس و به چشم دیده شده است .وقتی زندگی رو بر اساس باورهای غلط و دروغ می سازی وقتی قرار باشه بفهمی باید بپذیری این همه راه که رفتی ، تاول های پات، همه بیخود بوده. خیلی ها نمی تونن این موضوع رو بپذیرن و ستون زندگی شون رو بریزن. هر چی سن بالاتر می ره این موضوع شدت می گیره.
باز هم مثل همیشه محظوظ شدم.
یک گفته ای هست که روی منبعش اطمینان و توافق جمعی نیست اما بنظرم خیلی درسته و نقل به مضمون بیان می کنه که میزان هوش هر فرد متناسب با میزان عدم قطعیتی هست که می تونه بپذیره و بدون رسیدن به فروپاشی باهاش زندگی کنه.
قطعا که هوش انواع مختلفی داره و تعاریف مختلف و متفاوت، ایضا روش های متفاوت برای اندازه گیری، اما این تعریف خیلی عالیه.
آدم های متعصب و دگماتیک دقیقا برای اجتناب از فروپاشی درونی لجوجانه از تفکر انتقادی کریزانند.
"این فقط ایمان نیست که دود می شه. زمان و عمرماست که به پای این اتفاق دود می شوند"
این تیکه رو باید با طلا نوشت!
و شاید به همین خاطره برخی یا سرسختی به ایمان دود شده شون آویزیون میشن. با آویزیون شدن به اون دود میخوان به خودشون تلقین کنن که زمان و عمرشون دود نشده!
کامشین جان
خیلی خوب بود. موجز و مختصر.
انسان اگر شانس آورده و کمی ذهن باز داشته باشد، با گذشت ایام و پس از کسب تجربههایی که بهای آن سپری شدن عمر گرانمایه است، به این نتایج میرسد.
حالا من در اواسط دهه شصت عمرم فکر میکنم تمامی مسائل و موضوعاتی را که تاریخ مصرف دارند، باید رها کنیم. مثل سیاست و ایدئولوژی و غیره. باید انرژی و عمر باقیمانده را مصروف کارها و هنرهایی بکنیم که ماندگار هستند. مثل عشق و عاشقی، مهربانی، دوستی، کارهای خیریه، گردش و تفریح، نقاشی، مجسمهسازی ... و بالاتر از همه اینها: موسیقی.
زنده باشی.
کامشین جون،میتونم خواهشی داشته باشم؟ میشه لطفاً هایلایت های آزادی این پیج رو بخونی و نظرت رو بگی؟ میدونم سرت شلوغه و انتظار زیادیه،اما هر موقع وقت کردی.چون خاطرم هست پیش از این یکبار در مورد دین و دموکراسی نوشته بودی،که بستر مناسبی برای دموکراسی هست( به ختم نبوت هم اشاره داشتی) این هم ادامه این بحث رو گرفته و به آزادی رسیده.فقط هم با سه اصل دین، توحید معاد نبوت ، به اصل آزادی رسیده.
https://www.instagram.com/jannatkhah.ir
سلام بر کامشین گرامی
امان از تاولهای کف پا (آیکون لبخند)
وای ،ممنونم کامشین جون،جدی.میدوپم سرت شلوغه با این حال باز وقت گذاشتی، متشکرم.
ببین، اینکه بیان میکنه که ایران خاستگاه آزادی و آخرین سنگر مفهوم آزادیه و دلیلش رو یکی عاشورا و قیام امام حسین، و دیگری رو ظهور میدونه، چی؟ که البته بنا به گفته خودش در هیچ کجا پیدا نمیشه و منحصر به فردی. چند سال پیش چندتا پست در مورد عاشورا نوشتی ،یادمه خیلی کوتاه اشاره کردی که مراسم عاشورا در واقع از غرب وارد ایران شده.خیلی جزئیات یادم نیست اما مفهوم همین بود.البته اگر برداشت من درست بوده باشه.
بازهم ممنونم ازت.
این چیزی که برای من فرو ریخت تنها دیوار نبود، پرده های جهل بود که لایه لایه از جلوی ذهنم برداشته شد و هرکدام که فرو میافتاد بعد از آواربرداری و پاکسازی ذهنی و ترک اعتیاد به باور دودشده، شفافیت دل انگیزی جانم رو پر میکرد و به دنبالش سبکی بود و رهایی و پسلرزههاش افسوس بر عمر و جوانیای که در جهل و ترس و توهم گذشت. برای همه چنین حال خوشی را و به قول میلان کوندرا سکی تحملناپذیری را آرزومندم.
سلام کامشین جان
بعد از خوندن پست به میزان گاو بودنم بیش از پیش پی بردم. البته با عرض معذرت از گاو که از من یک هیچ جلوست. هرچه نباشه گاو میدونه از زندگی چی میخواد و مجدانه برای برآورده کردن خواسته اش کوشش میکنه. این طور که از کامنتها هم میبینم همه بلاخره یک دو دو تا چهارتایی کرده بودند و یک دیوار باور برای خودشون ساخته بودند که بعد با بیشتر شدن تجربه شون دیوار ایمان ریخته و الان یا به راه تازه قدم گذاشته اند یا به نیروانا رسیده اند. من اما حتی به مرحله دیوار ساختن هم نرسیدم و هی عین پرگار حافظ دور خودم میچرخم. یک عقیده درست و درمون از آن خودم ندارم و تنها جفنگیات بقیه رو مطابق حال و احوال اون لحظه ام بلغور میکنم. باز فکر میکنم فروریختن دیوار ایمان بهتر از این وضعیته.
دوست عزیزی که به جنت خواه اشاره کردند و شما هم پاسخی دادید؛ من که اینستاگرام ندارم و حرفهایش رو نخوندم اما چند صفحه ای از استوری اش رو در توییتر کسی دیده بودم. اتفاقا این تئوری جنت خواه اگر درست فهمیده باشم خیلی هم چیز جدیدی نیست و گلسرخی هم از علی ابن ابی طالب به عنوان اولین سوسیالیست تاریخ یاد کرده بود و راه مولایش حسین رو راه رهایی خلقها و اسلام رو دین یک جامعه آزاد مارکسیستی میدونست. حدس میزنم کسانی که مانند گلسرخی از بچگی در دامان اسلام بزرگ شدند، وقتی بزرگ میشن دنبال تاویل و تفسیرهای عجیب و غریبی میرن که اعتقادات کودکی رو به اندیشه های بزرگسالی شون مرتبط کنن. این میشه که (اگر درست فهمیده باشم) حکومت مهدی به جای دولت اسلامی تبدیل میشه به جامعه آنارشیستی بی دولت.
اگر چرت گفتم ببخشید.
دیوار کج رو ریختن خوبه شکی درش نیست !
اما گاهی من مچ خودمو میگیرم که دیواری رو ریختم بعد فهمیدم دیوار راست بوده اما گردن نگرفتم، اونم زجر هست!
وقتی ادعای ایمان دارم یا وقتی ادعای رهایی از جهل دارم در هر دو حالت وحشتناکه، کلا مدعی شدن و مدعی بودن و مدعی ماندن در هر مرحله ای آفت جان منه!
کامیشین عزیز چطوری میتونم رمز داشته باشم .
سلام
سلام
ایام به کام
دعوت می کنم برای انتشار سریع و ساده یادداشت های کوتاه و ارتباط سریع با مخاطبین وبلاگ صفحه خود را در شبکه اجتماعی ویترین راه اندازی نمایید
حضور شما باعث افتخار خواهد بود
+ اکنون نام کاربریتان ازاد است
دانلود از کافه بازار
https://cafebazaar.ir/app/ir.vitrin.app
+ نسخه وب اپلیکیشن نیز انشاالله تا اخر تابستان راه انداازی میشود
با سپاس