با عرض معذرت
سه شنبه, ۲۲ آبان ۱۴۰۳، ۱۰:۱۹ ب.ظ
همین جا از همه دوستانی که در پاسخ به پست قبل تلاش کردند که بی اهمیتی آن کامنت کذا را به من یادآور شوند تشکر می کنم. کاش من هم می توانستم بپذیرم که موضوع بی اهمیته. بابت این موضوع که به چیزی چنین، چنان واکنشی نشان دادم شرمنده ام و عذر می خواهم.
من- به هزار و یک علت- با عذرخواهی کردن راحتم. مثل نقل و نبات از همه، از جن و انس، زن و مرد، انسان و حیوان، در ودیوار، و حتی آدم های خیالی و موجودات نامرئی عذر خواهی می کنم. شاهد داریم که خورده ام به دیوار و ازش عذر خواسته ام، کج راه رفته ام و از مسیر عذر خواسته ام، لیز خورده ام و از جاده عذر خواسته ام، و بدتر از همه اینکه قبل از دور انداختن اشیاء دور انداختنی از آنها عذر خواسته ام. چقدر در زندگی عذر خواسته باشم خوبه؟ احنمالا کمی کمتر از تعداد عطسه هایی که در فصل آلرژی مرتکب شده ام و وای که من عطسه می کنم....عطسه کردنی....
ولی عذر خواهی برای بقیه کسانی که می شناسم به این آسانی ها نیست و من نمی دونم چرا. آیا وقتی عذر می خواهیم چیزی از ما کم می شود؟
احتمالا بعله...چیزی از آدمی کم می شود و هرگز برنمی گردد. مثل زمانی که از دست می رود و قابل جایگزینی نیست.
کاش به خودمان می امدیم و در حق هم کاری نمی کردیم که عذر خواستن انقدر برایمان سخت باشد
کاش تقدیر از ما عذر بخواهد که به گاه انتخاب عظیم ترین اشتباه ممکن را مرتکب شد ولی هرگز و هرگز عذر نخواست. تازه طلبکار هم بود.
خیلی خسته ام و احساس می کنم دنیا از پائیز دلنشین خالی شده.
۰۳/۰۸/۲۲
بین هموطنان کمتر کسی پیدا می شود که با عذرخواهی کردن راحت باشد، آن هم جایی که شاید نیازی به عذرخواهی نباشد، آفرین به شما.