Movies, Chocolate and Hot Tea

The title is not responsible for the blog content.

Movies, Chocolate and Hot Tea

The title is not responsible for the blog content.

Movies, Chocolate and Hot Tea

توضیحی وجود ندارد. آنچه در پی می اید همه تفسیر است.

برای درخواست رمز لطفا آدرس ای میل یا وبلاگ معتبر خود را در کامنت خصوصی قید کنید. البته تضمینی نیست که رمز برای همه ارسال شود. وبلاگ تازه تاسیس هم قبول نیست.
Sexism, Racism, Ageism and Homophobia
Are not welcome in this area

بایگانی

از این روزها

جمعه, ۲۷ آبان ۱۴۰۱، ۰۳:۵۷ ق.ظ

دوستان اینجانب خوش و خرم مشغول حرص خوردن از دست زمانه، خود، اطرافیان، مخاطبان، فامیل و غیره و ذلک هستم. حالم هم مرحمتی روزگار بد نیست. یعنی چه زمانی بوده که حال من در پائیز بد باشه، اما پائیز امسال هم به درد عمه جان فصول می خوره با این گرمای مزخرف و خشکی طبعش، هم به درد عمه روزگار که نشد روزی بیاد و حالمون از دستش گرفته نباشه. 

حالا این حرف ها بماند. 

در سالی که گذشت بنده در دو نوبت از مخاطبان نادیده و ناشناخته در مورد عکسی که در این صفحه گذاشته ام تذکر دوستانه دریافت کرده ام که این چه عکسی است که گذاشته ای. اولین بار سوژه همان عکس کارتونی شده چشم قلنبه بود که خوب خودم خیلی دوستش داشتم چرا که به واسطه کارتونی شدن ریخت بی ریختم کمی بانمک شده بود و ته شباهتی به یکی از دوستان خوشگلم پیدا کرده بودم و کلی شنگول بودم اما خوب به احترام کسی که احتمالا من را از قدیم می شناخته عکس را با عکسی از مجسمه "هیچ" تناولی عوض کردم. 

دیشب اما دوستی پیغام داد که این چه عکسی است؟ عوضش کن که متهم شده ای به عضویت در یک گروه فلان و چنان. من هم که بلاگر حرف گوش کنی هستم عکس را کلا برداشتم ولی تصویر گل و گلاب نگذاشتم. دیگه قرار نشد خیلی به حرفتون گوش بدهم. راستش بدم نمی امد اگر از ریخت و قیافه ام راضی بودم عکسی از خودم بگذارم اما من فعلا در مرحله خشم و نفرت از خودم هستم و این کارها ازم بر نمیاد. 

حالا خواستم بگم که ما مجسمه هیچ تناولی را به خاطر مجسمه بودنش دوست داریم و نمی دونیم این حرف ها چیست. از اینکه از ما هم حمایت کرده اید ممنون. ولی ما که حالیمون نشد تناولی و مجسمه اش چه ربطی به گروه های خدا به دور و اسمش را نبر دارند! 

خلاصه که انعطاف ما زیاده ولی دیگه فکر نکنید اگر عکس خر در چمنی اینجا گذاشتم، یا صفحه وبلاگم را به تصویر بنجامین فرانکلین مزین کردم، یا اصلا علامت فراماسون را چسباندم به فرق سر اینجا دیگه به حرفتون گوش می دهم و عوضش می کنم! من لجوج تر از این حرف هام. اصلا یک عکس از بانو کیم کارداشیان انتخاب می کنم و می گذارمش در قسمت شمال غربی وبلاگ تا شمایان هم محظوظ بشید. حالا کیم را دوست ندارید، باشه عکس کندال جنر را می گذارم که قدرتی خدا مثل ماه می مونه. اگر بیافتم رو دنده لج که یک وقت دیدی عکس ترامپ را گذاشتم که خدا بده برکت قراره دوباره سروری عالم را به دست بگیره. خلاصه که ما را از دادن رمز به خودتون پشیمون نکنید. یک وقت دیدید زد به سرم و با اشاره ای دنیای اینجا را به فنا فرستادم! من کم ازthanos  مارول ندارم ها. دنیا هم که از هشت میلیارد نفوس پر شده. 

پی اس: گفته باشم من جدی جدی Thanos هستم! مرا به حال خودم بگذارید جون خودتون. 

یک کاری نکنید رمز راعوض کنم و یک چیزی بگذارم که خودم هم نتوانم پیداش کنم. 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱/۰۸/۲۷

نظرات  (۱۰)

تا باشه تهدید با کندال جنر باشه ... 😄

پاسخ:
ماچ برای رضوان! 

همین کیم کارداشیانو بذارین عالیه 😂 

فعلا که یک عده با خلخلالی درون فعال ذره بین گرفتن دستشون دارند برای خودشون خودی و غیرخودی و مخلص و خالص معلوم می‌کنند. البته منظورم به دوستان شما نیستا کلی گفتم زیاد می‌بینم تو اینیستا و اینور و اونور 😐

پاسخ:
باید برم یک عکس خوب از  ایشون پیدا کنم. 
راستش در این مورد اخیر نباید زیاد هم اهمیت می دادم. برای خودش داستانی شد. 

Kamshin janam

.I loved your picture

...I wonder, why some are SO nosy,  and why we are obedient

 

پاسخ:
مانی جانم. 
من هم سر در نمی ارم که چرا دلش را ندارم به حرف این دوستان گوش ندهم! 

سلام کامشین جان. من اون عکس شما رو خیلی دوست داشتم. تعجب کردم وقتی تبدیل به هیچ شد. فکر کردم شاید دیگه دوست ندارین عکستون در معرض دید باشه. در ضمن به چشم من که شما زیبا هستین.

پاسخ:
نیکی جان ممنونم ازت. 
من هم آن عکس را خیلی دوست داشتم. 
منتهی کامنتی دریافت کردم که به نظرم کامنت گذار دوستی از زمان بچگی ام بود. خواستم با این کار تشویقش کنم که خودش را معرفی کنه ببینم حدسم درست بوده یا نه که خوب البته این کار را نکرد و بنده خیط گشتم. 
من هم ندیده می دونم که شما خیلی زیبا هستید. 

سلام کامشین جان

ای کاش زودتر وبلاگت رو پیدا می کردم قبل از هیچ

تا صورت ماهت رو میدیدم

فکر نمیکردم اما که به نظرات دیگران در مورد ظاهرت توجه کنی ...

بهر حال همه جوره برای من عزیزی ...با هیچ بدون هیچ با عکس بدون عکس

این ارتباط چیزی فرای عکس و ظاهر است .....

کامشین عزیز، تو همه حالت زیبایی. چه کارتونی، چه عکس عادی. وبلاگ خودته، پس انتخاب عکس با خودت. دوست داری هیچ بذاری، که انصافا از لحاظ نوشتاری خوشگله و من نمیفهمم چرا هرچیز زیبایی(مثل انواع نقش و نقوش) به مالکیت و اسم گروهی باید دربیاد یا دوست داری عکسی از احمدی نژاد (شوخی) و یا گربه زیباتون بذاری هیچ منافاتی با نوشته ها و مطالبت نداره.اصلا ماهیانه عکس را عوض کن که خوش بحال همه بشه

پاسخ:
آسمانی جان 
ممنون از لطف و مهربونی ات. 
می دونم که باور می کنی وقتی بگم دلت برات تنگ شده. 
ایده ات راجع به عوض کردن ماهانه عکس خیلی خوب بود
احتمالا این کار را می کنم. 
منتهی هر چه سلفی می گیرم Unfortunate angel ثبت می شه پاکش می کنم:)

وای تو رو خدا من تازه رمز گیر آوردم، دیگه توان ندارم به مغزم فشار بیارم :))))

بعدم این روزها هر کاری کنی و هر آهنگ و حرکتی بزنی یه انگی بهت میچسبه خلاصه

پاسخ:
الی جان 
این از اون تهدیدها بود که پشتبندش فراموشی است. نگران نباش. بعدش ما که غریبه نیستیم خواهر خوب بهم پیامک! بده. رمز اینجا که سهله رمز حساب بانکی ام بهت می دهم 

کامشین جون یه عکسی بود که با لباس های پرنسسی خاص گرفته بودین و موهاتون بلند و موج دار دورتون بود .  عکس مال چند سال قبل بود فکر کنم ولی من خیلی دوسش داشتم تو آینه گرفته بودین و متانتتون انگار مثل یکی از زنان انگلیسی قرن ها قبل شده بودین اون عکس خیلی با بلاگ و رمزش و تفکرات شما و تصویری که از شما داشتم هم خوانی داشت . 😍 

پاسخ:
 مرسی سحر جان. انقدر نظر لطف به من داری که یک تی شرت راه راه را به شکل لباس پرنسسی در ذهنت نگه داشته ای . الان به اون عکس نگاه می کنم ناراحت می شوم. خاطرات خوبی را به ذهنم متبادر نمی کنه. 
به محض اینکه عکس درست و درمانی از خودم گرفتم می گذارم اینجا. 

کامشین جان به نظرتان عکس یه استکان کمر باریک چای و یه شکلات بغلش چطوره؟

پاسخ:
از قضا در در دورانی که در بلاگفا می نوشتم عکس چایی در استکان کمر باریک گذاشته بودم. 
ممنون 

کامشبن جان اون عکس با موهای بلند فوق العاده قشنگ بود.شما واقعا در شمار زنان زیبایی هستید که صدای خیلی خوبی هم داره و سواد و تحصیلات هن که بماند.

پاسخ:
پرژین جان 
نظر لطف شماست 
خوب راجع به صدای ریز و تیزم انقدر حساس نیستم ولی تا دلت بخواهد از قیافه ای شاکی ام. آن عکس هم خیلی غلط انداز بود. نمی دونم چرا موهام موج دار شده بودند و اونجوری برق می زدند! این شویدهای دراز در عمر طولانی شون تنها هنری که داشتند این بوده که عوض دو روزی یک میلی متر، روزی دو میلیمتر رشد کنند و قد بکشند نه اینکه تاب بخورند و برای خودشون عشوه بریزند. تازه اون موقع ها هنوز تیروئید نترکیده بود و به فنا نرفته بود...احساس درونی بهتری داشتم. الان درون و بیرونم هر دو به یک میزان افسرده و تیره و تارند. خوب البته تقصیر من هم نیست چه کسی است که این روزها از فرط خوشی موهاش تاب بخوره و برق بزنه. همه نگران و غمگین به نظر می رسند. 
راستش من خیلی نگران خطه شما هستم. مواظب خودت باش پرژین جان

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی