Movies, Chocolate and Hot Tea

The title is not responsible for the blog content.

Movies, Chocolate and Hot Tea

The title is not responsible for the blog content.

Movies, Chocolate and Hot Tea

توضیحی وجود ندارد. آنچه در پی می اید همه تفسیر است.

برای درخواست رمز لطفا آدرس ای میل یا وبلاگ معتبر خود را در کامنت خصوصی قید کنید. البته تضمینی نیست که رمز برای همه ارسال شود. وبلاگ تازه تاسیس هم قبول نیست.
Sexism, Racism, Ageism and Homophobia
Are not welcome in this area

بایگانی

آخرین مطالب

در چند ماه گذشته پیام های خصوصی بی ربطی دریافت کرده ام. بی ربط از این جهت که پیام گذاران فوق برای نصحیت و فضیحت دقیقا از یک ادبیات متعفن استفاده می کنند. متاسفانه حوصله من برای سر و کله زدن با این آدم ها بسیار کمه. یکی نیست بهشون بگه آخه کی می توانه مدام با قاذورات شما سر و کله بزنه؟

 تا حوصله ام برگرده طول می کشه. حدس من این است که خود این ادم ها هم از میزان قدر و مقدار خودشون مطلع هستند. بنابراین هر توضیحی اضافه است.

 

 

۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۰۳ ، ۲۰:۵۹
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۴ بهمن ۰۳ ، ۲۱:۳۱

همین الان دیدن ویدئوهای آشپزی یوتیوب را نیمه کاره گذاشتم تا این پست را بنویسم. 

داشتیم در مورد سوپ حرف می زدیم و قرارمون این بود که در مورد سوپ هایی که غلظتشون را از پکتین سبزیجات می گیرند حرف بزنیم. خوب الان زمان صحبت در مورد آنها است. 

شما بهتر از من می دونید که چندی است دنیا را سبک زندگی ویگن برداشته. من در همین جا ضمن برائت جستن از این سبک زندگی، ارادت خودم را به کسانی با طیب خاطر چشم و دهان بر لبنیات و تخم مرغ بسته اند، اعلام می کنم. خوش به حالتون که عجب اراده ای دارید. من یکی حاضرم گوشت نخورم اما دهان بر لبنیات بستن از من یکی بر نمی اد! من بدون پنیر زامبی می شوم، دراکولا می شوم، گوریل انگوری می شوم و در آرزوی به نیش کشیدن پنیر مثل خون آشامی در نور خورشید می سوزم و دود می شوم. ولی خوب چه می شه کرد. بعضی ها زندگی ایده آلی را تصور می کنند که در آن تمام مزارع پرورش گوشت، تخم مرغ، و شیر بسته شده و به جاش علف سبز شده، حیوانات دیگر استثمار نمی شوند و جوی شیر سویا و میپل سیروپ به جای شیر و عسل جاری است. خوش به حالشون که چشم بر آن روی حقیقت بسته اند. 

آره خدمتتون عرض کنم که با رواج رژیم های جورواجور گیاه خوارانه ( وجی تری ین و ویگن) مدل بهینه شده ای از سوپ هم باب شده که احتمالا شما هم آن را میل کرده اید، یا با ریختش در فیلم ها و سریال های خارجی آشنا شده اید. در این سوپ الزاما گوشت بهم نمی رسه فلذا ساخت و غلظت بخشیدن به آن آن تکنیک ویژه ای لازم داره که عرض می کنم خدمتتون. 

قبلا اشاره کرده بودم که اگر سبزیجات با فیبر بالا، مثل کدو حلوایی، کرفس، هویج و تره فرنگی را به کمک همزن برقی، یا انواع غذاساز تا مرز شکستن سلولهای تشکیل دهنده اش خرد کنید، پلیمر قندی سلولزی ای شکل می گیرد که مثل ژلاتین حیوانی که پایه ژله است،عمل می کند و مایع سوپ شما را  بعد از سرد شدن عین لرزانک بهم پیوند خواهد داد. تا آنجا که حتی اگر سوپ حاضر شده با این تکنیک  را بعد از سرد شدن تکان بدهید عین ژله Jiggle jiggle کند. حضور این ماده خاص در سوپ می تواند به راحتی به مایع گرم و بی رمقی که حاصل از پخت سبزیجات است صفا داده و انسجام بدان ببخشد. پس بنابراین ویگن ها وجی تری ین های محترم بدون هیچ واهمه ای می توانند سوپ بخورند و لذت ببرند. 

این نکته شگفت آور به تنهایی نمی تواند از پس خوشمزه کردن سوپ شما برآید چرا که سوپ علاوه بر غلظت به مزه هم نیازمند است و خدا نصیب نکنه که مواد اولیه سوپ های این رقمی مجموعا آنچنان آش دهان سوژی نیستند که شما را به وجد بیاورند. فلذا باید به زور هم که شده مزه دارشون کنید. 

من یک بار از این سوپ های پتکتینی خوردم و خوشم آمد. البته من مریض بودم و حالم خراب بود. دوستان برای بهبود حالم سوپ و کنیاک برام آوردند و با این ترکیب جادویی شفایم دادند. همین جا لازم است از جنیفر عزیزم که الان با اهالی شمال آمریکا مانوس و همنشین شده، و اوای نازنینم که نمی دونم در کجای دنیا علف کشان سرگردانه یاد کنم که بارها من را  با همین ترکیب جادویی در بلاد کفر از مرگ قریب الوقوع نجات دادند. نامشان جاوید راهشان پر رهرو باد. 

خوب برای درست کردن سوپ چه کنیم؟

1= پیاز داغ مفصلی آماده کنید و اجازه بدهید پیازها یک قدم با سوختن فاصله داشته باشند. از روغن کنجد یا زیتون برای اینکار استفاده کنید. 

2- یک کم کره به پیاز داغ اضافه کنید و بلافاصله دو یا سه جبه سیر له شده را به آن بیافزایید. 

3- بلافاصله بعد از افزودن سیر و تفت دادنش، یک قطعه زنجبیل به قاعده نصف خیار قلمی را در ان رنده کنید. 

4- سریع کار کنید و مواظب باشید که محتوای ظرفتون نسوزه. راستی ظرفتون از اول تا آخر آشپزی یکی است و آنهم قابلمه است. 

5- بلافاصله بعد از بلند شدن بوی سبر و زنجبیل ادویه های گرم و تند و تیز به ظرفتون اضافه کنید. پودر دارچین، تخم گشنیز کوبیده شده، کمی زردچوبه، فلفل سفید و سیاه و اگر داشتید دو قاشق پر پودر مخمر مغذی یا به قول غربی ها Nutritional Yeast. این ماده محترم به سوپ مزه Umami می ده که دقیقا نمی دونم یعنی چی ولی همان مزه ای است که گوشت و مرغ و ماهی به آبی که در ان در حال پخت هستند، پس می دهند. هر چی که هست گربه ها مخمر مغذی خیلی دوست دارند و کافیه که این پودر را به هر چیزی که آنها بهش لب نمی زنند اضافه کنید تا دولپی بخورنش. با این روش شلغم را هم می توانید به خورد گربه بدهید. پاشای من که عاشقشه. خلاصه این چیزهایی را که گفتم به قابلمه اضافه کنید و هم بزنید. 

6- خوب در اینجا ممکنه محتوای قابلمه تون خیلی خشک و مزخرف به نظر بیاد. از روی شعله برش دارید تا نسوخته. 

7- اگر پائیز و زمستان بود، در این مرحله نصف کدو تنبل کوچکی را که تمیز شسته و تخمه هاش را جدا کرده اید تکه تکه کنید و بگذارید کنار، همین بلا را سر سه چهار تا هویج متوسط یا کوچک هم بیاورید، اگر بهار و تابستان بود به جای سوپ آبدوغ خیار بخورید و بیخودی خودتان را با درست کردن غذایی که اصولا برای فصل سرماست عذاب ندهید ولی اگر خواستید عذاب بدهید به جای کدو تنبل از کدو سبز استفاده کنید. در هر حال این کدو ها با هم فامیل اند و جد بزرگشون یک جور Squash بوده. 

8- Eye Ball کنید و ببنید که برای پختن سبزیجاتی که خرد کرده اید چقدر آب لازمه، یک لیوان کمتر از حدستون پیمانه کنید و سبزی و آب را با هم به قابلمه افزوده و بگذارید تا زمان له شدن سبزیجات، قابلمه مذکور با در بسته اش روی شعله کم قرار داشته باشه و برای خودش خوش باشه. در هر حال این سوپ به آب زیاد برای حاضر شدن نیاز نداره. چند بار که سوپتون سوخت، یا آبکی از آب در آمد دستتون میاد میزان لازم آب چقدره. 

9-پختن سبزیجات ممکنه یک ساعت طول بکشه، ممکنه دو ساعت بگذارتتون سر کار ولی مهم نیست، شما موقعی که محتوای ظرف را له و نابود یافتید، شعله گاز را خاموش کرده و اجازه بدهید سوپتان از جوش و خروش بیافند. 

10- اگر به دسته سعادتمندانی که همزن دستی استیل دارند تعلق دارید بدون فوت وقت با همزن بیافتید به جون سوپتون. انقدر آن ماسماسک گرانبها را در قابلمه این ور و آن ور کنید که محتوای ظرف غلظت به خودش بگیره و سفت بشه. احتمالا رنگش هم نارنجی می شه. 

11-- اگر مثل من همزن دستی تون متعلق به دوران خوشگذارنی کامی در بلاد کفر بود و فلذا جنس بدنه اش مقاوم به حرارت نبود، صبر کنید تا سوپ خنک بشه و آنگاه بیافتید به جونش. 

12- این به جان افتادن از محتوای شل و ول و تا حدودی بی ریخت قابلمه تان حچم سیال بسیار غلیطی خواهد ساخت. رنگش هم به احتمال زیاد نارنجی خوش رنگی خواهد شد. 

13- همانطور که قبلا توضیح دادم همزدن سوپ با سرعت بالای همزن برقی باعث آزاد شدن پکتین خواهد شد و نهایتا سوپ غلیظی حاصل خواهد شد. 

14- جونم براتون بگه که در این مرحله می توانید کمی جوز هندی روی سوپ تون رنده کنید.شاید هم از همان اول بشه جوز را با همراه بقیه ادویه ها استفاده کرد.  حواستون باشه جوز هندی یک جور ماده توهم زا است که در مرز سمی بودن و سمی نبودن قل می خوره. یک ذره اش کافیه. خل و مسموم نشوید بیاندازید گردن رسپی من. 

15- بسته به سلیقه بازهم سوپتون را حرارت بدهید اما حواستون باشه پلیمر سلولزی قندی ای که به این شکل حاصل کرده اید در اثر حرارت دادن و هم زدن بیشتر می شکنه و آب محبوس در ساختار شکل گرفته آزاد می شه، ایضا اگر این پلیمر زیادی در یخچال بمونه به مایع چندش آوری تبدیل می شه. پس به اندازه وعده غذایی که می خواهید در عرض یک یا دو روز میل کنید، پیمانه کنید. 

15- برای گارنیش از برگ گشنیز استفاده کنید. 

16= اگر ذائقه تون به قرتی فرتی بازی های غربی آشنا است، از خامه ترش هم می توانید برای مزه دار کردنش استفاده کنید. می شه پنیر موزارلای تازه هم به آن اضافه کرد. اگر اجازه بدهید گرمای سوپ پنیر را شل و ول کنه، ریخت سوپ تون خیلی باحال می شه ولی پاک کردن قاشق و ظرفی که در مجاورت این Goo مشکوک قرار می گیره به این آسانی ها ممکن نخواهد بود. کاله خامه ترش های خوبی داره. پنیر موزارلا یا موتزارلای تازه کالین هم خوبه. نمیگم عالیه...در این وانفسا غنیمته. 

17- اگر از تره فرنگی، کدوی سبز، براکلی، و این چیزها به جای کدو تنبل نارنجی و هویج استفاده کنید سوپتون سبز می شه. 

18- اگر ویگن یا وجی تری ین نبودید به جای آب برای جوشاندن سبزی از Chicken Broth استفاده کنید و مسلما اگر از آبی که در آن قلم گوسفند پخته شده استفاده کنید هم سوپ خوشمزه تری خواهید داشت هم زندگی به مذاق تان شیرین تر چلوه خواهد کرد. 

19- در نهایت فکر نکنید ویگن بازی و وجی تری ین بازی به حفظ کره زمین و جلوگیری از انتشار گاز متان کمک می کنه. اون لوس بازی هایی که ویگن ها برای داشتن پنیر ویگن، گوشت ویگن، تخم مرغ ویگن، و زهر مار ویگن از خودشون در می کنند بیشتر به منابع محدود کره ارز* آسیب می زنه تا تحم مرغ کوفت کردن من. در ثانی من از کجا بیارم روزی سه میلیون تومن فقط پول آجیل لازم برای درست کردن پنیر ویگن بدهم؟ 

* دوستان محترم ممکنه به من خرده بگیرند که بی سواد کره عرض نه کره ارز، ولی برای ما که حیات و مماتمون حول محور ارز می چرخه، کره عرض مون هم حول محور ارز می چرخه. اگر غیر این بود بنده یک دونه از آن همزن های برقی استیل خوشگل خریده بودم و با همزن عهد بوق و غیر استاندارد کامی زندگی ام را مخدوش نمی کردم. 

 

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۰۳ ، ۲۲:۴۰

یکی از دوستان اشاره کرده بودند که بد نیست در مورد پختن سوپ و آش بنویسم. با خودم فکر کردم و دیدم ایده جالبی است خوبه با شما به اشتراک بگذارمش بلکه با هم سعادتمند شدیم و از محضر هم فیض بردیم. 

حقیقتش اولین برخورد من با مقوله پختن سوپ حین خواندن کتاب "باخانمان" رخ داد. جایی که در همان اول کار همسر خشن و بی احساس زنی که قهرمان داستان را بزرگ کرده از راه می رسد و تنها موجودی آرد و کره خانه که قرار بود شیرینی از آب در بیاد، را تبدیل به سوپ می کند. عقل دوازده ساله من در آن زمان نمی توانست این نکته را درک کنه که چطور با کره و آرد و احتمالا پیاز می شه سوپ سرهم کرد. راستش تا زمانی که خودم دستی به قابلمه نرسانده بودم به درک این نکته نائل نشده بودم که از قضا سوپ یعنی امولسیون گرمی از کره، آب، آزد.  بقیه چیزها  مثل سبزی، گوشت و جعفری حواشی بی اهمیت هستند. ممکنه شما هم تعجب کنید ولی حقیقتش سوپ همینه. استفاده از استخوان گوسفند و مرغ، افزودن هویج و کرفس،جعفری و احیانا قارچ جزو همین حواشی به شمار می ایند. بود و نبودشون ماهیت سوپ را عوض نمی کنه، بلکه فقط طعمش را تغییر می ده.

سوپ در فرهنگ غذایی ما مایعی خوردنی با ویسکوزیته بالا است که معنی و مفهوم آن این است که سوپ هر چه باشه از آب روان غلیط تره. البته سوپ در آسیای شرق دور چیز دیگری است که من به علت بی تجربگی به وادی توضیح آن پا نمی گذارم.  اهالی آسیای شرق دور سوپ آبکی دوست دارند و در نتیجه همین که آب گرمی داشته باشند که سبزیجات نیمه پحته در آن بالا و پائین بروند و معلق بزنند و مهم تر از همه رشته های نازک و کلفت در آن غوطه ور باشند کافی است، ولی ما فعلا به سوپ های آبکی آنها کاری نداریم. ما از سوپ غلیظ حرف می زنیم. برای رسیدن به غلظت مطلوب سوپ باید جان کند. چرا که مواد غیر اصلی افزودنی به سوپ الزاما به غلظتش کمک نمی کنند .وقتی شما استخوان و سبزیجات را با هم بپزید در نود درصد موارد به مخلوطی آبکی می رسید. ده درصدی که برای مبادا باقی گذاشتم به مصرف ماهیچه برمی گرده. ماهیچه به علت دارا بودن ژلاتین می توانه به غلظت سوپ اضافه کنه ولی مشکلش اینجاست که ماهیچه خیلی گرونه و اگر شما می خواهید سوپ را به وعده اصلی غذا تون تبدیل کنید و از ماهیچه برای مزه دار کردن و غلظت استفاده کنید، باید حسابی پولدار باشید. 

 چند راه حل برای جلوگیری از آبکی شدن سوپ هست. این طور که من فهمیده ام یا باید ساختار سلولی سبزیجاتی مثل کرفس، پیاز، هویج را جوری با مخلوط کن شکست که پکتین شون آزاد باشه و لاجرم مایع در برگیرنده مخلوط سبزیجات را غلیط کنه، یا در صورت عدم حضور سبزیجات ریشه ای از سس بشامل برای غلیظ کردن سوپ استفاده کرد. 

پس همین جا به خاطر داشته باشید که سوپ یا با سس بشامل غلیظ می شه یا با پکتین موجود در سبزیجات. سوپ های بشاملی بافت زبر و نسبتا درشتی دارند. در این سوپ ها گندم، جو، برنج، و ورمیشل می توانند با آزاد کردن نشاسته خود جای آرد در سس بشامل را بگیرند. سوپ هایی که با پکتین غلیظ می شوند، بافت نرمی دارند چون در اکثر این سوپ ها سبزیجات بعد از پختن کامل توسط مخلوط کن (دستی یا غیردستی) کاملا ریز و له می شوند. ما در فرهنگ سوپی خودمون رابطه خوبی با سوپ های بشاملی داریم و سوپ پکتینی نسبتا تازه وارد محسوب می شه ولی تا دلتون بخواهد سوپ بشاملی داریم. غلظت سوپ جو که محبوب و آشنای دل همه است بر پایه نشاسته ای است که جو حین پختن آزاد می کنه و سوپ ورمیشل هم که مشخصا یک جور Noodles خاص داره که منبع نشاسته به حساب می اد و مخصوص تنبل هاست که حوصله ندارند برای پختن و شکفتن چو در سوپ وقت بگذارند. در واقع اگر با منبع نشاسته و چربی سوپ تون خوب کنار آمده باشید نیازی به درست کردن سس بشامل نیست. خود سوپ سس بشامل را درست می کنه. 

این همه حرف زدم که بگم، داستان باخانمان در مورد مواد اولیه سوپ کاملا درست می گفت. برای درست کردن پایه سوپ آرد و کره و آب لازم است و نه چیز دیگری. جالبه که من با اسم ورمیشل هم در همان داستان آشنا شدم . خلاصه که ما به این کتاب مدیون تر از این حرف ها هستیم هر چند که داستانش مزخرفی بیش نباشه. 

خوب حالا که صبورانه مزخرفات بالا را خواندید، دعوتتون می کنم به خواندن دستورالعمل سوپ. این دستور العمل را حین پختن سوپ برای گربه ناکامم شیلا بسط و توسعه دادم. مرحوم ناکام شیلا سوپ جو خیلی دوست داشت. اصلا شیلا ما را سوپ خور کرد. من برای شیلا سوپ بار می گذاشتم، بیشترش را کامی می خورد. بقیه گربه ها عنایت چندانی به سوپ نشان ندادند. قسمت پاشا از سوپ فیله مرغی است که همان اول باید جدا گذاشت. به عبارت دیگه ما با باقیمانده غذایی که برای پاشا تهیه کرده ایم، سوپ درست می کنیم. البته شما لازم نیست برای سوپ درست کردن گربه داشته باشید. 

1- چند عدد سینه مرغ استخواندار و کتف دار بخرید. 

2- فیله آن را با وسواس از استخوان جدا کرده برای پیشی تون بگذارید کنار. گربه ها دیوانه گوشت فیله مرغ هستند و می میرند براش. 

3- استخوان ها ( دو یا سه عدد کافی است) را با دو و نیم لیتر آب و پیازی به اندازه یک نارنگی کوچک، به حال خود درون قابلمه و روی حرارت قرار دهید و دو مشت جو پوست کنده به آن اضافه کنید. دقت کنید که جو پرک سوپ شما را به شوخی لوس و بی نمکی تبدیل خواهد کرد و شما از زندگی سیر خواهید شد. جو پوست کنده بسیار عالی است. شرم بر جوی پرک باد تا ابد. 

4- اجازه دهید این مخلوط سه چهار ساعت برای خودش بپزه. تعجب نکنید اگر دیدید که محتوای قابلمه کف کرده. نمی دونم من قابلمه هام را خوب نمی شورم یا جو خاصیب صابونی داره. 

5- در ساعت سوم پختن مخلوط فوق سه چهار تا هویج فرنگی پوست کنده شده، ریز ریز شده، و ساقه کرفس خرد شده را به این مخلوط اضافه کنید. هر چه هویج و کرفس را ریزتر خرد کرده باشید، مزه آنها بهتر با مایع سوپ ممزوج حواهد شد. احتمالا پکتین بیشتری هم آزاد می شه. 

6- هر وقت احساس کردید باقیمانده گوشت مرغ بر روی استخوان ها پحته، استخوان ها را از سوپ بیارید بیرون و قسمت خوراکی و غیر خوراکی آن را از هم جدا کنید. در اینجا پیاز را هم اگر به صورت درسته پخته اید بیرون بیاورید و بیاندازیدش دور. 

7- گوشت مرع پخته را به قابلمه برگردانده و استخوانها را بگذارید برای پیشی ها خیابان. من به گربه های خیابان هم غذا می دهم و کاری به تبلیغات منظور دار رسانه ها و برخی از شبکه های اجتماعی ندارم که می گویند به گربه ها و سگ ها غذا ندهید. آنها در محیط طبیعی زندگی نمی کنند که بتوانند برای خودشون بروند شکار. این بدبخت ها در شهر کثیفی که ما با نابود کردن طبیعت به این ریخت درش آوردیم زندگی می کنند. ما محیط نیمه طبیعی شهری سابق را از آنها گرفته ایم. همین تبلیغات ذره ای در مورد دانه دادن به کفترچاهی ها حرف نمی زنند. باید از همین نکته دست تون آمده باشه که ماجرا کمی مشکوک به نظر میاد. 

8- چی می گفتم؟ آها سوپ! بگذارید انقدر سوپ تون بپزه که دانه های جو پوست کنده مثل گل شکوفه کنند. از اینجا به بعد نوبت مزه دار کردن سوپ است. 

9- اگر دوست دارید سوپ تون قرمز باشه مقدار اندکی رب را در کره تفت داده  و به سوپ اضافه کنید. اگر مثل آبجی تون از سوپ قرمز رنگ خوشتون نمی اد می توانید به رنگی که هویج به سوپ می بخشه اکتفا کنید در عوض کمی نمک ( اندازه یک قاشق چایخوری بسیار کوچک)  و فلفل سیاه به آن اضافه کنید. فلفل سیاه را در آخرین لحظه قل قل زدن سوپ به کار ببرید تا خام بمونه و بوی خودش را حفظ کنه. 

10- یک مدت عقل مآل اندیش را بفرستید مرخصی و همین جوری بیاستید و سوپ بینوا را هم بزنید. 

11- در انتها یک یا دو دسته کوچک جعفری تازه را شسته، آب کشیده، به شدت و حدت خرد کرده و به سوپ اضافه کنید. 

12- اجازه ندهید جعفری ها با پحتن له و سیاه رنگ بشوند. پنج دقیقه برای این کار زیاده. من که گاهی اصلا جعفری را به صورت خام و گارنیش وار به سوپ اضافه می کنم. در اینجا به سوپ کره و کمی شیر اضافه کنید تا بوی خوبی بگیره. بعضی ها در این مرحله از خامه استفاده می کنند. خامه هم خوبه اما اضافه کردن خامه و شیر به مهارت احتیاج داره چون اگر بی دقتی کنید این دو ماده لبنی در سوپ به صورت لخته در امده و حال شما را می گیرند. چرا که ما به لحته پروتئینی در سوپ نیاز نداریم. افزودن این دو ماده سوپ را نسبتا سفید رنگ می کنه.

13- قبل از انتقال سوپ به ظرف سرو آب دو لیموی تازه را به آن اضافه کنید. 

14- سوپ باید انقدر غلیط شده باشد که اگر به حال خودش روی حرارت بگذارید ته بگیرد و بسوزد. به خاطر همین در دقایق آخر شما باید سوپ را هم بزنید. هم زدن به آزاد شدن هم نشاسته کمک می کنه. 

15- اگر حوصله داشتید سس بشامل درست کنید. ولی این کار در موقعی ضرورت داره که سوپ خیلی آبکی و بی مزه باشه. درست کردن بشامل هم ساده است. تقریبا شبیه به درست کردن حلوا است منتهی حلوایی که شکر نداره، گلاب و هل و زعفران هم ایضا در آن موجود نیست.  ولی سوپ جو نشاسته اش را از خود جو گرفته و نیاز چندانی به بشامل ندارد. کره و شیر هم که در انتها اضافه می شه. 

16- قرتی بازی در بیارید و سوپ را با کروتان میل کنید. کروتان هم چیزی نیست جز قطعات تست شده و خشک نان های حجم دار. درست کردن کروتان هم ساده است. حالا اگر حوصله قرتی بازی نداشتید، سوپ را با نان خشک معمولی تناول بفرمایید. 

17- این سوپ در هوای گرم هم به جان می نشیند و عرق به پیشانی می اورد ولی خوب هوای سرد یک چیز دیگه است. 

18- با عرض شرمندگی اگر به جای مرغ از استخوان دنده گوسفند استفاده کنید نه دیگه به کره احتیاج دارید، نه محتاج چنگولک بازی اضافه برای مزه دار کردن سوپ هستید. گرچه زمان پخت سوپ با استفاده از استخوان گوسفند سه برابر می شود، اما نتیجه انقدر خوشمزه است که بعد از آزمودن آن از مرغ و ماکیان بیزار خواهید شد. 

19- خوب دیگه خسته شدم. راجع به سوپ های پکتینی بعدا حرف می زنم. خواستید تشریف بیاورید منزلمان براتون سوپ سرو کنم. 

۱۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۰۳ ، ۲۲:۱۷
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۱۶ آذر ۰۳ ، ۲۱:۰۷
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۶ آذر ۰۳ ، ۲۱:۵۷
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۷ آبان ۰۳ ، ۱۰:۴۸

همین جا از همه دوستانی که در پاسخ به پست قبل تلاش کردند که بی اهمیتی آن کامنت کذا را به من یادآور شوند تشکر می کنم. کاش من هم می توانستم بپذیرم که موضوع بی اهمیته. بابت این موضوع که به چیزی چنین، چنان واکنشی نشان دادم شرمنده ام و عذر می خواهم. 

من- به هزار و یک علت- با عذرخواهی کردن راحتم. مثل نقل و نبات از همه، از جن و انس، زن و مرد، انسان و حیوان، در ودیوار، و حتی آدم های خیالی و موجودات نامرئی عذر خواهی می کنم. شاهد داریم که خورده ام به دیوار و ازش عذر خواسته ام، کج راه رفته ام و از مسیر عذر خواسته ام، لیز خورده ام و از جاده عذر خواسته ام، و بدتر از همه اینکه قبل از دور انداختن اشیاء دور انداختنی از آنها عذر خواسته ام. چقدر در زندگی عذر خواسته باشم خوبه؟ احنمالا کمی کمتر از تعداد عطسه هایی که در فصل آلرژی مرتکب شده ام و وای که من عطسه می کنم....عطسه کردنی.... 

ولی عذر خواهی برای بقیه کسانی که می شناسم به این آسانی ها نیست و من نمی دونم چرا. آیا وقتی عذر می خواهیم چیزی از ما کم می شود؟ 

احتمالا بعله...چیزی از آدمی کم می شود و هرگز برنمی گردد. مثل زمانی که از دست می رود و قابل جایگزینی نیست. 

کاش به خودمان می امدیم و در حق هم کاری نمی کردیم که عذر خواستن انقدر برایمان سخت باشد

کاش تقدیر از ما عذر بخواهد که به گاه انتخاب عظیم ترین اشتباه ممکن را مرتکب شد ولی هرگز و هرگز عذر نخواست. تازه طلبکار هم بود. 

خیلی خسته ام و احساس می کنم دنیا از پائیز دلنشین خالی شده. 

 

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۰۳ ، ۲۲:۱۹

خیلی خیلی کم پیش آمده که من در این فضا کامنت مغرضانه یا بی ادبانه دریافت کنم. انقدر کم بوده که به زحمت یادم میاد. 

دیروز یا روز قبل از آن ( مدتی است اینجا را حتی روزانه چک نمی کنم) این کامنت از طرف کسی که اسمش را گربه زشته گذاشته دریافت کردم 

 

 

زشت ترین فردی تا الان دیدم. گوه تو دستشویی جالبتر از قیافه شماست. 

 

Fuck your beliefs!!

 

خوب اگر فقط خط اول بود به هرزنامه بودن آن مطمئن تر بودم اما خط دوم آن هم به انگلیسی تا حدودی تعیین می کنه که احتمالا یکی از تعقیب کنندگان اکانت اینستاگرامم یا کسی که کامنتی از من را بر پست وبلاگ نویس دیگری خوانده از اینجا سردرآورده و نظرش را نوشته احتمالات دیگری هم وجود دارند که بنده نه حالش را دارم نه حوصله اش را که رد ارتش مخفی فلان و چنان را بگیرم. اصلا چی را قراره اثبات کنیم؟ که فضای اینترنت آلوده است؟ که ما ملت اصولا تحمل نداریم نظر مخالف بخوانیم و بشنویم؟ که آدم های متعصب حقیرند؟ که اگر حتی دندان به جگر گذاشتی و حرفی نزدی بالاخره کسی پیدا می شه که عقده دلش را خالی کنه؟که حتی اگر صد سال دیگر هم بگذره و مراممون  همین باشه چیزی جز تکرار فرهنگ آلوده حاصلمان نخواهد بود؟ 

ای بابا ....کی می ره این همه راه خاکی رو؟

در هر حال خدمت خط اول عرض می کنیم که با توجه به پیشرفت جراحی های زیبایی کاملا میسر خواهد بود که در رقابت با قاذورات برنده بود. شما غصه نخور. فقط وقت بیشتری را در دستشوئی صرف کن ببین محصول روزانه ات هم در این رقابت بی حاصل تغییری می کنه یا نه. اینجوری هم کار بهتری انجام داده ای هم وقتت را بیخودی حرام نکرده ای. حکمتی در مطالعه این محصولات روزانه هست که احتمالا شما از آن بی خبری. برادر ژِیژک که تا همین چند سال پیش بعد از برادر چامسکی محبوب ترین متفکر معاصر خارجی صدا و سیما بود به این موضوع اشاره کرده اند و نتایج درخشانی گرفته اند. حیفه که شما عقب بمانی. 

در مورد خط دوم باید خدمت شما عرض کنم که اگر می خواهی کامنت بگذاری و ناشناس بمانی باید دقت بیشتری به خرج بدهی تا مسیر رسیدنت به اینجا لو نره. این جمله آخر  منترای چهل و چند ساله شماست که از همان ابتدای به قدرت رسیدن و در دست گرفتن رسانه و کلام به کار بردینش. هم قدیمی شده هم خیلی سریغ مشخص می کنه که آبشخور فکری ات چیه و از کجا آمده ای. یک چیز بهتر بگو. حدس می زنم ناراحتی ات به خاطر چیه. خیلی متاسفم. سوژه ناراحتی شما برطرف نخواهد شد. بزرگتر، قوی تر، و همه جانبه تر به حیات خودش ادامه خواهد داد. از طرفی خوشحالم اکر تمام تلاشت برای ناراحت کردن من این کامنب بوده. هنوز بازقه هایی از شعور در وجودت هست. می توانستی بددهن تر و بی ادب تر از این باشی، می توانستی مخالفان خودت را ....و....بخوانی مفتخر هم باشی. 

حالا بگو ببینم برای چی گربه زشته؟ هیچ گربه ای زشت نیست. گربه های زشت، مثل اندیشه های زشت، مثل کلام زشت، و مثل هر زشتی دیگری محصول نگاه شما هستند. آخی...چه نگاه بدترکیبی داری و آخی آخی تر اینکه مشکلت با جراحی پلاستیک حل نمی شه. 

 

موافق هستید از بلاگ بیان خداحافظی کنیم و به جای دیگر رفته فکر دیگر کنیم؟ 

من حوصله آدم های مشکوکی را که بهشون اعتماد کردم و رمز عبور دادم ندارم. 

تقریبا می دونم که چه کسی این کامنت را گذاشته. کار سختی نبود. 

 

۱۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آبان ۰۳ ، ۰۹:۲۰
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۳ مهر ۰۳ ، ۲۲:۰۱