Movies, Chocolate and Hot Tea

The title is not responsible for the blog content.

Movies, Chocolate and Hot Tea

The title is not responsible for the blog content.

Movies, Chocolate and Hot Tea

توضیحی وجود ندارد. آنچه در پی می اید همه تفسیر است.

برای درخواست رمز لطفا آدرس ای میل یا وبلاگ معتبر خود را در کامنت خصوصی قید کنید. البته تضمینی نیست که رمز برای همه ارسال شود. وبلاگ تازه تاسیس هم قبول نیست.
Sexism, Racism, Ageism and Homophobia
Are not welcome in this area

طبقه بندی موضوعی

بایگانی

۱۳ مطلب در بهمن ۱۳۹۳ ثبت شده است

اگر بلاگر هستید لطفا به نکته های زیر توجه کنید
1- هر از چندی اسم وبلاگتون یا نام مستعاری را که تحت عنوانش می نویسید را در گوگل جستجو کنید
2- اینکار قبل از اینکه عمل مفرحی برای کشف این موضوع باشه که شما تا چه حد طرفدار دارید نکات دیگری را هم روشن خواهید کرد
3- احتمالا متوجه خواهید شد بیکارانی در جامعه مجازی وجود دارند که با برداشتن مطلب شما وبلاگ خودشون را رونق خواهند بخشید و خدا می دونه که چه سودی از اینکار بهشون می رسه. حالا اگر وبلاگتون مثل من محتوای هدیان گونه ای داشته باشه که هیچ اما اگر در حال اطلاعات دادن باشید، ترجمه کرده باشید یا زحمت کشیده باشید و مطلب جمع کرده و انتشار داده باشید که ...زحمتتون نسبتا به فنا می ره
4- خوب...قضیه رو شد. دو سه تا آدم بیکار این کار را با نوشته های من کرده اند و واقعا قصد و غرضشون بر من پوشیده است. قبل از اینکه یک خاک بر سری بهشون حواله کنم؛ می رم وبلاگ قبلی را می بندم و این یکی را هم با رمز به روز می کنم. 
5- بین این صد و خورده ای آدم که روی هم رفته باعث می شوند وبلاگ محقر بنده تا مرز 350 بازدید در روز را داشته باشه احتمالا این جماعت بیکار هم هستند که منتظر هستند آخرین هذیان دهنی من را بخواند. با عرض معذرت دیگه هذیانی در کار نیست. ما فعلا حالمون یک جورائی شده که قابل وصف نیست. 
6- فعلا تا های دیگه بای

 در مورد رمز اجازه بدهید یک ذره عصبانیتم بخوابه. برمی گردم از خجالت دوستان در میام. فعلا اوضاع خرابه. نوشته ام را برای بچه های کلاس فرستادم و یک ارائه دست و پا شکسته هم داشتم اما کماکان مثل بز نگاهم کردند. مت که آشکارا ناراحت بود که چرا از ایده اون مایه گذاشته ام ایمی جین که خفه خون گرفته بود و به توهمم دامن زد که اصلا نوشته ام را نخوانده. موریتس هم طوری بهم ایراد گرفت که اصلا لال شدم و نتونستم از خودم دفاع کنم. بعدش هم یک ساعت اومد از در دلجوئی حرف هائی زد که حالم را بدتر کرد. جاناتان هم علنا گفت خوش به حال من که یک شاگرد دارم حرفی برای گفتن نداره اما چکامه ادبی می نویسه یکی دیگه یک عالم حرف داره نمی تونه یک جمله مثل آدم سرهم کنه. دو تا شاگرد هم دارم که نه معلومه چی تو سرشونه نه چیزی هم می نویسند که بفهمیم دارند چه غلطی می کنند. می خواهم از کامی خواهش کنم منو بگذاره تو چمدون و برگردونه سر باغچه خشک شده و  تنه های بریده درختان خرمالو....
۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۳ ، ۲۳:۰۵
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۱ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۱۹
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۰۱ بهمن ۹۳ ، ۰۱:۵۹